چرا واقعاً می خواهید (الف) فیلم سینمایی سه کله پوک

به پیشنهاد فرانسیس، آن دو از مرکز خرید دیدن میکنند تا فیلم دوربینهای امنیتی را بررسی کنند. او یکی از دوربینها را برداشته و مبادرت به تماشای فیلم ضبط شده میکند و با مشاهده فیلم که در آن منطقه خالی از سکنه، میک در حال پیشنهاد کمک به مسافران است وحشتزده میشود. بعد از اینکه هوا تاریک میشود فردی به نام میک تیلور با ماشین خود به پیش آنها میآید و پیشنهاد میکند ماشین آنها را بکسل کرده و برای تعمیر به کمپ خودش ببرد. با این حال حضور دائمی مردی در پنجره که به نظر میآید در حال دید زدن اوست، جولیا را عصبی میکند. برای سارا، این فقط به معنای مواجهه با رگبار دائمی تمسخر، قضاوت و بدرفتاری از سوی دیگر دختران دهکده است. حتی یک بررسی ساده هم فقدان درک موسیقی فیلم و ارتباط درونی آن با دیگر عناصر را برملا میسازد. در همین حال آن سه نفر از آبی مینوشند که باعث میشود بیهوش شوند. با جلوتر رفتن تعطیلات، کریس متوجه میشود که نگرانیاش بی مورد نبوده و این خانواده رازهای وحشتناکی دارند.

پس از موفقیت نسخه اصلی در سال ۱۹۹۴ که مورد تحسین منتقدان قرار گرفت، کارگردان اوله بورندال توسط کمپانی دایمنشن فیلمز استخدام شد تا به ایالات متحده بیاید و فیلم را بازسازی کند. جولیا از ایرینا در مورد دنیل سؤال میکند، اما ایرینا چیزی در مورد او نمیداند. عسل که پی به نیت آنها برده، میگریزد و درمییابد که مادرش برای یافتن او به تهران آمده و سعی میکند، پیدایش کند. فرانسیس، که مادرش رومانیایی است، به این زبان مسلط است، اما جولیا نه. اواخر همان شب، زمانی که فرانسیس در خانه است، افسر پلیس به همراه دنیل به آپارتمان آنها میآید و جولیا را متهم به تعقیب دنیل میکند. این فیلم رمانتیک ایرانی، داستان دختری به نام پروانه را روایت میکند که در عطاری پدرش که به زندان افتاده مشغول به کار است. طبقه حساس داستان مردی به نام آقای کمالی با بازی رضا عطاران است که یک مرد سنتی، مذهبی و متعصب است. فیلم هرتیک از جایی شروع میشود که دو زن جوان که مبلغ مذهب مورمون هستند، به خانهی مردی میانسال و مرموز به نام آقای رید میرسند. جولیا میترسد و از سینما خارج میشود و به مرکز خریدی در همان نزدیکی میرود، در حالی که مرد نیز او را تعقیب میکند.

لیز درون یک آلونک در حالی که دهان و دست و پای او بسته شده به هوش میآید. جولیا یک روز در حالی که در شهر قدم میزند، احساس میکند مردی او را تعقیب میکند. کریستی کاری میکند تا ماشین میک به کنار جاده منحرف شود ولی میک با تفنگ شکاری لاستیک ماشین کریستی را هدف قرار داده و باعث واژگونی ماشین می شود. اتفاقی که چند بار دیگر هم در کارنامه او تکرار شد تا به همه مخاطبانش ثابت شود که او در قالب حاج کاظم ثابت نمانده است. نگاه او توخالی است و بدنش سرد است. برکهٔ گرگ (به انگلیسی: Wolf Creek) فیلمی در ژانر ترسناک و اسلشر به کارگردانی گرگ مکلین است که در سال ۲۰۰۵ منتشر شد. «ایف» که نقدهای مثبت و منفی مختلفی بر آن نوشته شده است و ترکیب بازیگران صداپیشهاش پرستارهتر از تقریبا هر فیلمی است، با بودجه ۱۱۰ میلیون دلاریاش، در گیشههای سراسر جهان نزدیک به ۱۸۵ میلیون دلار فروخته است. حمید خرمی مینویسد که حاتمیکیا در خروج، از لحن حماسی فیلمهای قبلی خود فاصله گرفته و مطالبهگری مردمی و عدالتخواهی را دنبال کردهاست که شاید برای کارگردانی همچون او که ذاتاً آرمانگرا است، ساخت چنین اثری قابل قبول و دفاع نباشد.

او به سالن سینما میگریزد، اما مرد به دنبال او میرود و مستقیماً پشت سر او مینشیند. او دوربین فیلمبرداری خودشان را که در همانجا است برداشته و با مشاهده فیلم درون آن متوجه حضور ماشین میک در استراحتگاهی که آنها بین راه، دقایقی در آن توقف کرده بودند میشود و در مییابد که میک از مدتی قبل به دنبال آنها بوده است. فیلم شاینینگ از جایی شروع میشود که جک، نویسندهای که جدیدا برای نوشتن دچار مشکل شده و ایدهای ندارد، با همسر و فرزند خود به یک هتل خالی میرود تا در فصل زمستان، هم از آنجا مراقبت کند و هم این تغییر فضا به او کمک کند تا داستان جدیدی را شروع کند. اسمال كه بیشتر اوقاتش را با نادیا و در درگیری با قلی میگذراند، می پذیرد تا این كه جلال مرافعهای راه میاندازد و اسمال به زندان میافتد. در لایه سوم (که در کوهستانی اتفاق میافتد)، فیشر تیر میخورد و میمیرد، همچنین سایتو نیز به دلیل مجروحیتی که در مرحله اول خواب پیدا کرده بود در لایه سوم خواب وضعیت وخیمی پیدا میکند و در شرف مرگ قرار میگیرد. کریستین میرود، اما جولیا به خود جرات میدهد و خودش بر درب آپارتمان دنیل را میکوبد، اما مردی مسن درب را باز میکند.

در اینجا بیشتر به بررسی وب سایت قیمت بلیط فیلم سینمایی هتل.